فراری 8.5 میلیاردی در تهران +عکس.بانفت 150 دلاری همه چیز ممکن است

صاحبش می‌گوید تنها فراری پلاک شده در ایران است. صاحبش راست می‌گوید. سوپر اسپرت ناب ایتالیایی که معلوم نیست با کدام امضای طلایی وارد شده، پلاک شده و اکنون برای فروش قیمت‌گذاری هم شده است. این خودرو 8.500.000.000 تومان می‌ارزد. ارزش‌گذاری که مبنای آن دلخواهی صاحبش است.
بازار خبر: صاحبش می‌گوید تنها فراری پلاک شده در ایران است. صاحبش راست می‌گوید. سوپر اسپرت ناب ایتالیایی که معلوم نیست با کدام امضای طلایی وارد شده، پلاک شده و اکنون برای فروش قیمت‌گذاری هم شده است. این خودرو 8.500.000.000 تومان می‌ارزد. ارزش‌گذاری که مبنای آن دلخواهی صاحبش است.

اولین باری که پورشه وارد بازار ایران شد همه به هم می‌گفتند: ببینید خودروهای 500 میلیونی آمدند. بعد از آن مدل‌های لوکس اسپرت ب‌ام‌و راهی ایران شد. مدل‌هایی 600 و حتی 700 میلیون تومانی. سپس شاهد حضور نسخه‌های لوکس مرسدس‌بنز بودیم که تا مرز 800 میلیون هم قیمت‌گذاری می‌شدند.

مازراتی که آمد همه‌چیز عوض شد. ورق برگشت. این خودرو برای اولین بار در تاریخ ایران بود که به قیمت یک میلیارد تومان فروخته می‌شد. بر خلاف تصور فروش مازراتی بیش از پیش‌بینی‌ها شد و واردکننده‌اش را وادار به واردات مدل‌های دیگری کرد.

حضور مازراتی در باشگاه 1 میلیاردی‌های خیلی دوام پیدا نکرد. بعد از آن مرسدس‌بنز CL500 و ب‌ام‌و سری 6 گرن‌کوپه نیز عضو این باشگاه شدند.

خرید و فروش این خودروها در شرایطی که مردم با تورم 40 درصد و رشد منفی اقتصادی دست به گریبان بودند، پدیده غیر قابل توجیهی بود.

اما با این حال فروشنده و خریدار مراعات حال عموم مردم را می‌کردند و از سیاست چراغ خاموش بهره می‌بردند.

ولی ناگهان

چندی است که انگار قبح همه‌چیز ریخته شده است.

دولت ممنوعیت واردات می‌گذارد و تخلف پشت تخلف صورت می‌گیرد.

در فضایی بدون بانی قیمت‌گذاری خودرو، هر کسی باب میل خود محصولش را می‌فروشد.

به طرزی باورنکردنی همه اینها در مقابل اتفاق اخیر قابل قبول است؛ فروش یک فراری مدل 458 Italia به صورت رسمی با پلاک ملی در سایت‌های اینترنتی آن هم با قیمت کهکشانی 8.5 میلیارد تومان.

ابتدا تصور می‌شد این یک شوخی است. ولی بعدها با استعلام‌هایی که صورت گرفت معلوم شد داستان حقیقت دارد. این سوپر اسپرت ایتالیایی وارد شده، پلاک شده و اکنون آماده فروش شده است.

مانند بسیاری دیگر از اتفاقات خاص، به نظر می‌رسد پشت داستان این خودرو نیز آقایان خاص با مجوزهای خاص و از نهادهای خاص باشند.

مالک خودرو به طور حتم می‌بایست عضو ارگان یا جناح خاصی باشد یا اینکه با افرادی که عضو جناح یا ارگان خاصی هستند، رابطه دارد. وگرنه در فضای حساس کنونی تنها با پول نمی‌شود این‌طور جولان داد.

وارد کردن یک خودرو این روزها مشکلات خاص خودش را دارد چه برسد به ترخیص چنین مدلی.

فارق از بحث واردات، مهم‌ترین ابهام درباره فراری 458 نحوه شماره‌گذاری رسمی آن است.

بعد از واردات و شماره‌گذاری آخرین علامت سوال دلیل فروش و چگونگی قیمت‌گذاری آن است.

تقریباً هیج روش معقولی برای این نوع قیمت‌گذاری به ذهن نمی‌رسد.

لطفاً یک نفر به این سوالات جواب دهد

قیمت این خودرو در آن سوی آب‌ها 229 هزار و 825 دلار است. اگر دلار را 3500 تومان نیز در نظر بگیریم چیزی می‌شود معادل 804 میلیون و 380 میلیون تومان. با توجه به تاریخ ترخیص اگر عوارض را 100 درصد نیز محاسبه کنیم قیمت نهایی 1 میلیارد و 608 میلیون تومان می‌شود.

مگر هزینه شماره‌گذاری چقدر می‌شود؟

مالک چه تصوری از سود 6 میلیارد و 890 میلیون تومانی داشته است؟

چرا این خودرو باید 8 میلیارد و 500 میلیون تومان قیمت‌گذاری شود؟

آیا این یک کل‌کل به سبک پولدارها و ثرومتمندان است؟

آیا این یک شانتاژ خبری است؟

آیا هنوز مسئولی، ناظری، کمیته‌ای یا مدیری از این قضیه خبردار نشده است؟

آیا می‌شود هر خودرویی که دلمان خواست وارد کنیم و هرطور که دلمان خواست رویش قیمت بگذاریم؟

آیا صرف اینکه فراری فوق تنها نمونه در ایران است باید 8.5 میلیارد تومان بیارزد؟

سوال واقعی آن است که؛ اینجا چه خبر است؟

زیر ذره‌بین

فراری 458 ایتالیا محصول اسپرتی با یک موتور 4500 سی‌سی هشت سیلندر Vشکل است که قدرت آن 562 اسب‌بخار می‌شود.

با جعبه‌دنده‌ای 7 سرعته می‌تواند صفر تا 100 را در 3.4 ثانیه طی کنید و بعد از آن به سرعت نهایی 325 کیلومتر در ساعت برسد.

بد نیست بدانید مصرف سوخت این فراری 13.2 لیتر در هر 100 کیلومتر است.

قبل از آنکه به صورت رسمی ترخیص شود


سند استعلام پلاک خودرو


فروش آن در یک سایت معروف داخلی


قیمت اصلی در سایت‌های خارجی

مصاحبه اختصاصی هفته نامه چلچراغ با حسن روحانی.لطفااین مصاحبه جالب را بخوانید

Iran: Caravanserai

یک کاروانیرای قدیمی ایران

 

فارسی: رزمنده شهید ایرانی در جنگ ایران و عراق

 رزمنده شهید ایرانی در جنگ ایران و عراق

 

فارسی: خانه هنرمندان ایران

فارسی: خانه هنرمندان ایران 

 

Iran - région de Machad - procession durant le...

محرم

 

English: Iran فارسی: ایران

 ایران 

 

English: Iranian Revolution فارسی: چند تن از م...

: چند تن از مردم مسلح انقلابی ایران در سال ۱۳۵۷ 

 

 

 

Chehel Sotoun, Iran (چهل‌ستون اصفهان، ایران)

 

 

 

Iran - à Machad durant le mois lunaire de Moha...

Menjoulet)

 

iran

ایران

 

iran protest

ایران

 

iran protest

ایران

 

Iran, 2004-01

Iran, 2004-01 (Photo cred)

 

 

Pasargad, Iran (پاسارگاد، ایران)

پاسارگاد، ایران

 

 

Iran Elections

انتخابات ایران

 

عباس میرزای قاجار در جوانی

عباس میرزای قاجار در جوانی.فرمانده ای لایق

 

فارسی: مهدی بازرگان در دوران جوانی

مهدی بازرگان در دوران جوانی 

 

فارسی: مهدی بازرگان در دوران جوانی ، ردیف پشت ...

فارسی: مهدی بازرگان در دوران جوانی ، ردیف پشت سمت چپ نفر اول 

 

فارسی: مهدی بازرگان در دوران جوانی

 مهدی بازرگان در دوران جوانی

 

مصاحبه اختصاصی هفته نامه چلچراغ با حسن روحانی

 

 

مصاحبه اختصاصی هفته نامه چلچراغ با حسن روحانی

آمده‌ام چون احساس خطر می‌کنم

جناب آقای روحانی، جوانی‌تان را چطور گذراندید؟ چقدر جوانی کردید؟
من از 12 سالگی راهی فراگیری علوم دینی شدم و دوران جوانی بیشتر به علم و تحصیل گذشت.
اگر بخواهید نسل جوان دوران خودتان را توصیف کنید، چگونه توصیف می‌کنید؟ جوان‌های آن موقع چطوری جوانی می‌کردند؟ فرق جوانی کردن آن موقع با الان چیست؟
می‌دانید که مفهومی مثل جوانی و جوانی کردن، همواره محتوای یکسانی نداشته و با شرایط زمانی تغییر کرده است. جوانی کردن تابع شرایط زمانی، امکانات هر دوره و ابزارهایی است که در اختیار افراد قرار می‌گیرد. در دوره‌ای که جوانی من گذشت، امکانات و ابزارهای امروز و البته برخی مشکلات امروز وجود نداشت. احساس کلی نسل من این است که هزینه زندگی خیلی پایین‌تر بود و افراد راحت‌تر می‌توانستند به خواسته‌های جوانی نظیر شغل یا ازدواج دسترسی پیدا کنند.
برخی در مورد جوانان نسل چهارم امروز (دهه هفتادی‌ها) می‌گویند که جوان‌هایی سطحی و بی‌خیال و بی‌ریشه‌اند. شما چقدر به این اتهام یا توصیف نسلی باور دارید؟ نوه‌های شما هم ظاهرا باید در همین سن و سال باشند. آن‌ها را چگونه می‌بینید؟
من فکر می‌کنم سرعت تغییرات جهان و به دنبال آن تغییر دیدگاه‌های افراد در نسل‌های مختلف چنان زیاد شده است که نسل قبلی خیلی از آرمان‌ها و آرزوهای نسل جدید را نمی‌فهمد. در دنیای جدید همه نسل‌های قدیمی‌تر از نسل جدید ناراضی‌ و شاکی‌اند. تفاوت داشتن دو نسل به معنای بی‌ریشگی نسل جدید نیست. برای مثال، نسل جدید دنبال آزادی، عدالت، سرافرازی بیشتر در جهان، پیشرفت فنی و علمی، وضع اقتصادی بهتر و بسیاری از آرمان‌هایی است که در سال‌های دولت اصلاحات بیشتر می‌شد بروز آن‌ها را دید. کدام یک از این‌ها نشان بی‌ریشگی است؟ هیچ‌کدام.
از طرف دیگر، خیلی از واکنش‌های جوانان که نسل قبلی نمی‌پذیرند، محصول شرایطی است که نسل قبلی یا دولت‌های نسل قبل ایجاد کرده‌اند. امروز بی‌کاری، بالارفتن سن ازدواج و برخی آسیب‌های اجتماعی در بین جوانان شایع است و بر اثر این وضعیت، رفتارهای خاصی از جوانان بروز می‌کند. وظیفه مدیران و نسل قبلی این است که شرایط زندگی بهتر را برای جوانان فراهم کنند و بعد انتظاراتی از آن‌ها داشته باشند. نسل قبلی بالاخص مدیران سه دهه گذشته بی‌حساب از دین خرج کردند و ناکارآمدی‌ها را با دین توجیه کردند و حالا خیلی از آن‌ها از تضعیف باورهای دینی جوانان ناراضی‌اند. از ابتدا نباید این کار را می‌کردند.
مصائب و مواهب روحانی بودن؟
روحانی بودن همان‌طور که فرمودید، دشواری‌ها و مواهبی دارد. از دشواری‌های آن این است که فردی که لباس روحانی بر تن دارد، باید ملاحظات اجتماعی زیادی را رعایت کند که شهروندان غیرروحانی از قید آن آزادند. عمری با اهل کتاب، دانش و معرفت بودن یکی دیگر از این مواهب است.
وضعیت فعلی جمهوری اسلامی چقدر با آرمان‌ها و تصورات اولیه شما سازگار است؟ و اگر نیست چرا؟ جنابعالی چقدر در این وضعیت نقش داشتید؟
ببینید، من هم بخشی از جامعه امروز ایران هستم و از آن‌جا که در هر زمانه‌ای گویی روح کلی‌ای حاکم است، و احساس کردن این روح کار سختی نیست، شما و خوانندگان‌تان می‌توانند احساس من را درک کنند. من که از موضع منتقد وضع موجود وارد انتخابات شده‌ام و اصلا چون احساس خطر می‌کنم پا به میدان گذاشته‌ام، ولی حداقل چهار کاندیدای منتسب به جریان اصول‌گرا هم که بیش از همه حداقل در هشت سال گذشته مدافع وضع موجود بوده‌اند و قدرت اجرایی را در جریان خود در دست داشته‌اند نیز منتقد وضع موجودند. به نقدهای آقای ولایتی علیه سیاست خارجی، نقدهای آقای قالیباف و رضایی علیه وضع اقتصادی توجه کنید و آن وقت می‌بینید که اگر ما به آرمان‌های خود رسیده بودیم و منظور ما از جمهوری اسلامی این بود، که نباید این‌قدر منتقد می‌بودند. تصور ما استقلال در همه ابعاد بود، امروز برای ضروریات اولیه زندگی به واردات نیاز داریم، آرمان ما جمهوریت مدنظر قانون اساسی بود، امروز جمهوریت زیر سایه قرائتی از اسلامیت در حال فراموشی است، تصور ما جامعه‌ای اخلاقی بود، ولی امروز اخلاق در حال سقوط است.
به نظر من، به تدریج در فرایند جلو آمدن انقلاب، قانون اساسی به صورت شخصی و سلیقه‌ای تفسیر شده است. مقدس کردن خیلی چیزها و باورها، آن‌ها را از دسترس نقد دور نگه داشت. تاکتیک‌ها استراتژی شدند، و ما خیلی در گذشته باقی ماندیم. عرصه‌های سیاست، اخلاق و اقتصاد در هم ترکیب شدند و دست آخر همه سیاست‌زده شدند. برخی اصول قانون اساسی خیلی پررنگ و برخی دیگر خیلی کم‌رنگ شدند و نتیجه شد همین عدم توازنی که شاهدش هستیم. آزادی‌ها و حقوق مردم کم‌رنگ شد، ولی حقوق حاکمان دائم مورد تاکید قرار گرفت. بگذارید من به صراحت به خوانندگان شما بگویم که بستن فضای نقد هر قدر هم که با گام‌های اولیه و کوچک شروع شود، به تدریج به خفقان و ناکارآمدی می‌انجامد.
وضع موجود حاصل رفتار و کردار همه ماست، ولی من هیچ وقت با تندروی‌هایی که وضع را به این‌جا کشانده است، موافق نبوده‌ام. تاریخ را بالاخره می‌نویسند و سهم آدم‌ها مشخص می‌شود. اما من در هر مقامی که بوده‌ام اهل افراط، غوغاسالاری و قربانی کردن منافع مردم نبوده‌ام. عملکرد من را در پرونده هسته‌ای باید دید. من مانع شدم پرونده ما به شورای امنیت برود، و از آغاز شدن فرایند تحریم‌ها علیه ایران جلوگیری کردم و مانع آغاز جنگ شدم.
برخوردی که این سال‌ها با جوان‌ها می‌شود، مثل محدودیت‌های حضور و نشاط اجتماعی، گشت ارشاد و امثالهم چقدر با ایده‌آل شما از جمهوری اسلامی سازگار است و چقدر خلاف آن آرمان‌هاست؟ و شما با این موضوع چه خواهید کرد؟
من قطعا با این برخوردها مخالفم. این‌ها حاصل همان قرائت و برداشت خاص از اسلام و قانون اساسی است. برای این‌که نگاهم به مسئله روشن شود، دیدگاهم را به مسئله حجاب و عفاف برای شما تشریح می‌کنم. خیلی از این برخوردها ناشی از دیدگاهی است که چنین شادی و نشاط‌هایی را گام‌های اولیه به سوی تضعیف عفت عمومی می‌بیند و بنابراین تشریح دیدگاه من مناسب است.
به نظرم، عفیف بودن چیزی فراتر از حجاب داشتن است. به نظر من اگر زنی یا مردی حجاب رسمی مد نظر ما را رعایت نکند، عفیف بودنش زیر سؤال نمی‌رود. قبل از انقلاب زنان زیادی در جامعه ما حجاب نداشتند، ولی آیا انسان‌های عفیفی نبودند؟ من هشدار می‌دهم که حجاب را عین عفاف ندانیم. به نظر من زنان زیادی از جامعه ما حجاب مطلوب قانون را ندارند، ولی عفیف هستند. عفت شاخص‌های زیادی دارد. کما این‌که می‌توان کسانی را هم یافت که ظاهر مطابق قانون دارند و حجاب دارند (چه مرد و چه زن) ولی اصول عفت را رعایت نمی‌کنند. بنابراین تاکید ما باید بر عفت باشد. باید ببینیم عفت را چه چیزی تهدید می‌کند. به نظر من عفت مردم ما را فقر اقتصادی و ناتوانی در ازدواج، بیشتر تهدید می‌کند تا رعایت حجاب مطابق استانداردهایی که عده‌ای دوست دارند و تعریف کرده‌اند.
این را چرا گفتم؟ چون یک عده‌ای فکر می‌کنند اگر جوانان با هم کوه بروند، در یک مراسم شادی شرکت کنند، یا در خیابان با هم قدم بزنند، عفت جامعه خدشه‌دار می‌شود. اما واقعیت این است که عفت را چیزهای مهم‌تری تهدید می‌کند. برخی از برخوردها هم ناشی از نگاه پلیسی و امنیتی به جامعه است، نگاهی که همه چیز را سیاسی می‌بیند. در حالی که اجازه دادن به برگزاری برخی مراسم، شدت کنش و دیدگاه سیاسی را کاهش می‌دهد. در ضمن، مطمئن باشید که در ایده‌آل‌های جمهوری اسلامی، نفی شادی و نشاط نبود. در هیچ کدام از شعارهای ابتدای انقلاب شما شعار علیه شادی و شور جوانی پیدا نمی‌کنید.
این روزها وضعیت دانشگاه‌ها چندان رو به راه و قابل دفاع نیست. تفکیک جنسیتی دانشجویان، دانشجویان ستاره‌دار به دلایل سیاسی و امثالهم. شما برای بازگرداندن فضای دانشگاه‌ها به نشاط و شادابی چه نگاهی دارید؟
دانشگاه برای رشد به استقلال آکادمیک نیاز دارد. یعنی رئیس دانشگاه منتخب اعضای دانشگاه و طبق روال مشخصی باشد. در چنین دانشگاهی، که رویه‌ای دموکراتیک بر انتخاب مدیرانش حاکم باشد، کادر مدیریت دانشگاه زیر بار اقداماتی خلاف منطق آزادی و استقلال علمی نمی‌رود. ما در دولت اصلاحات تجربه آزاد گذاشتن دانشگاه‌ها را داریم. آن بخش از ضرباتی که به دانشگاه خورد هم نتیجه لجاجت‌ها و تنگ‌نظری‌های جریان اقتدارگرا بود. ببینید یک زمانی در اوج تمدن اسلامی، در دربار خلیفه عباسی، در حضور علمای مسلمان، افراد غیرمعتقد به اسلام در مجلسی که خلیفه تشکیل می‌داد، درباره خدا تشکیک می‌کردند و در باب توحید بحث می‌شد. در چنان فضایی تمدن اسلامی به اوج می‌رسد. فضای دانشگاه با آزادی به شکوفایی می‌رسد. البته بعد از چندین سال برخورد پلیسی با دانشگاه، طبیعی است که آزادی دادن در ابتدا سبب بروز برخی رفتارها هم می‌شود. باید این‌ها را تحمل کرد و اعتماد متقابل به‌وجود آورد.
اصولا چقدر به تفکیک جنسیتی در عرصه‌های مختلف اجتماعی اعتقاد دارید؟
به هیچ عنوان دنبال تفکیک جنسیتی نیستم. هیچ جامعه‌ای در طول تاریخ نتوانسته است تفکیک جنسیتی کند، در جامعه پیچیده و پر از ارتباطات امروز نیز تفکیک جنسیتی هیچ کاربردی ندارد.
این سال‌ها بسیاری از جوانان هیچ امید و آینده‌ای را برای خود متصور نیستند و از همین رو به شدت موج مهاجرت به آن سوی مرزها (حتی بدون هدف‌های تحصیلی) رو به گسترش است. در این مورد چه باید کرد؟
باید اول جهت حرکت کشور را درست کنیم و معلوم شود قصد ما حرکت در جهتی است که امیدبخش است. من یک مثال بزنم تا درک مسئله ساده‌تر بشود. سطح کلی کیفیت زندگی در هندوستان پایین‌تر از ایران است. صدها میلیون هندی حتی به دست‌شویی بهداشتی هم دسترسی ندارند. ولی رشد اقتصادی و حرکت هند به سوی جامعه‌ای توسعه‌یافته‌تر، امیدی در دل متخصصان هندی ایجاد کرده و متفکران هندی در درون دموکراسی هند که بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا خوانده می‌شود، اثربخشی‌ای برای خود احساس می‌کنند که آن‌ها را امیدوار کرده است و این جامعه دارد با نیروی متخصصان خود جلو می‌رود. البته منظورم این نیست که در هند مهاجرت نخبگان وجود ندارد، ولی مثل ما نیست.
مشکل ما این است که امید را از افراد گرفته‌ایم. آن که 100 تومان سرمایه دارد و می‌داند روند جاری او را به 150 تومان می‌رساند، خیلی شادتر از کسی است که 1000 تومان سرمایه دارد و می‌داند روند جاری او را به 500 تومان می‌رساند. اولی وضعیت هند و دومی وضعیت ماست. ما باید با نجات اقتصادی، اصلاح سیاست‌ها و تغییر دیدگاهمان به جهان و اداره کشور، وضعیت اول را حاکم کنیم و در این صورت احساس اثربخشی نخبگان افزایش می‌یابد. اما وقتی هر اهل فکری را از دانشگاه بیرون کنیم، هر صنعتگر صاحب‌فکر و ایده‌ای را از اعتبارات محروم کنیم، و دانشجو را ستاره‌دار کنیم، وضعمان روز به روز بدتر می‌شود.
من شخصا سعی کرده‌ام در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام متخصصان و اهل فکر از هر سلیقه‌ای را که توانایی تفکر، تحقیق، و دادن راهبرد دارند، گرد هم بیاورم. در آن مرکز راست و چپ، اصول‌گرا و اصلاح‌طلب کنار هم هستند. این یعنی با کسی برخورد حذفی نداریم.
شما فضای مجازی و اینترنت را تهدید می‌دانید؟ شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک چطور؟ چه نظری در مورد فیلترینگ گسترده اینترنت دارید؟
فضاهای مجازی ابزارند، و هر ابزاری می‌تواند تهدید یا فرصت باشد. داروها برای درمان بیماری ساخته می‌شوند ولی می‌شود با آن‌ها خودکشی هم کرد. این ابزارهای در ضمن ناگزیر هم هستند. من یادم می‌آید که حتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم شبکه‌هایی مثل فیس‌بوک را پدیده‌های مبارکی خوانده بودند. واقعا هم همین‌ گونه است. در همه تاریخ، به نظر من از ابزارها بیشتر استفاده مثبت شده تا استفاده منفی. شما نگاه کنید ببینید از انرژی هسته‌ای فقط دو بار برای کشتار گسترده استفاده شده است، ولی امروز بیش از 400 نیروگاه هسته‌ای در جهان برق تولید می‌کنند، و انرژی هسته‌ای در کشاورزی، صنعت و… کاربرد دارد. مگر جهان با انفجار بمب اتمی، کل انرژی هسته‌ای را کنار گذاشت؟ نه.
در ضمن در نظر داشته باشید که خیلی از اقدامات علیه آزادی فضای مجازی که توسط افراد و نهادهای خاص صورت می‌گیرد، مقاصد خیرخواهانه ندارد. یعنی خیلی هم دلشان به حال اخلاق عمومی یا تهدیدهای این فضاها علیه جوانان نسوخته است. مقاصد سیاسی دارد. از آزادی موجود در این فضاها می‌ترسند، دنبال محدود کردن اخبار هستند، و این محدود کردن‌ها هم جواب نمی‌دهد. کاش طرفداران فیلتر کردن توضیح می‌دادند که در محدود کردن دسترسی مردم به کدام خبر موفق بوده‌اند؟ کدام خبر مهمی در چند سال اخیر وجود داشته که فیلترینگ باعث عدم دسترسی مردم به آن شده است؟ این اقدامات حتی مانع دسترسی به سایت‌های غیراخلاقی هم نشده است. فیلترینگ گسترده جز این‌که دیوار بی‌اعتمادی میان مردم و دولت را بیشتر می‌کند و به اقتصاد ما ضربه می‌زند، خاصیت دیگری ندارد و مانع توسعه کاربری‌های مثبت اینترنت در ایران می‌شود.
در مورد محدودیت‌ها و سخت‌گیری‌های فراتر از قانون و شرع که این روزها برای زنان و دختران اعمال می‌شود، چه نظری دارید؟ در زمینه‌هایی مثل حضور در عرصه‌های اجتماعی، حضور در ورزشگاه‌ها، حجاب، رابطه معقول دختران و پسران…
فکر می‌کنم در آن‌جا که نظرم را درباره عفاف و حجاب گفتم، پاسخ شما را داده باشم. من با اعمال محدودیت‌های فراقانونی علیه دختران و زنان مخالفم. برخی آن‌قدر تنگ‌نظر هستند که حتی برخی فتواهای غیرسخت‌گیرانه‌تر مراجع را نیز برنمی‌تابند. رفتار آدم‌های سخت‌گیر امروز با تصوراتشان درباره اسلام نمی‌خواند. اسلام را کامل و راه‌حل همه چیز معرفی می‌کنند، ولی دست آخر نمی‌توانند راهی برای وارد کردن زنان به ورزشگاه‌ها پیدا کنند و راه محدود کردن را در پیش می‌گیرند. من البته معتقدم قطعا مشکل از سوی این افراد است.
وقتی عنوان «ایران» را می‌شنوید، چه حسی به شما دست می‌دهد؟ به نظر شما نمادهای غرور ملی و فرهنگ و تمدن ایرانی را چگونه می‌توان زنده نگه داشت؟
مدتی است می‌بینم و از دوستان هم شنیده‌ام که در مراسم مختلف، حتی مراسم عروسی، سرود «ای ایران» خوانده می‌شود. حس من موقع شنیدن کلمه ایران، مانند حس همان آدم‌هایی است که در یک حرکت جمعی هماهنگ نشده، خواندن و شنیدن سرود «ای ایران» را دوست دارند. حس غریبی است، مثل این‌که یک‌باره چند میلیون ایرانی به فکر مظلومیت وطن افتاده‌اند و از آن‌چه بر سرش می‌آید ناراضی‌اند. گویی غرور و افتخار را طلب می‌کنند.
نمادهای غرور ملی و فرهنگ ایرانی را باید از دست تخریب‌ها دور داشت. اگر این‌ها بناهای معماری هستند، باید حفظ کرد. اگر دانش و ادبیات است، باید آموخت و گسترش داد. و باید به یاد داشت که سرمایه غرور و فرهنگ یک ملت اگر به شیوه درست استفاده شود، هر قدر بیشتر استفاده شود، زاینده‌تر و اثربخش‌تر می‌شود. برعکس کالاها که وقتی مصرف می‌کنید کم می‌شوند، نمادهای غرور یک ملت، مثل شاهنامه فردوسی یا سینمای پرافتخار ایران را هر قدر بیشتر بخوانید و ببینید، اثرش بیشتر می‌شود. باید به گذشته با احترام و عقلانیت نگریست و استفاده کرد. باید به غرور گذشته، هر قدر هم با سلیقه ما سازگار نباشد، با احترام نگاه کرد.
در دوره سازندگی و آقای خاتمی سازمانی بود به نام سازمان ملی جوانان که متولی امور جوانان بود. این سازمان در دولت اخیر تعطیل و با وزارت ورزش ادغام شد. آیا برای برجسته کردن مسائل جوانان، نباید جوان‌ها سازمان و نهادی اختصاصی خودشان داشته باشند؟
من با سازمان درست کردن مخالف نیستم، اما سازمان‌ها را راه‌حل نمی‌دانم. ببینید اصلی‌ترین مشکلات ما در زمینه جوانان، بی‌کاری، بالا رفتن سن ازدواج و مسئله اعتیاد است. ریشه همه این‌ها هم عمدتا وضع اقتصادی نامناسب و بی‌کاری ناشی از آن است. البته همین وضع نامناسب، فضای ناامیدی ایجاد می‌کند و وضعیت را به لحاظ روانی، آزاردهنده‌تر می‌کند و مسائل بعدی به‌وجود می‌آورد. اما مگر سازمان جوانان می‌توانست نقش مهمی در ایجاد رشد اقتصادی و رفع بی‌کاری داشته باشد؟ سازمان جوانان مگر نقشی در گسترش بیمه‌های درمانی و پوشش بهداشتی جوانان داشت؟ ببینید این‌گونه سازمان‌ها نقش اجرایی نداشته‌اند و بیشتر سازمان‌های تحقیقاتی، مشورتی بوده‌اند. سازمان جوانان بیش از هر چیز پژوهش‌هایی درباره وضعیت جوانان انجام می‌داده است. اصلا یکی از عللی که باعث شده وزارت ورزش و جوانان بیشتر روی ورزش متمرکز شود و بروز بخش جوانان آن کمتر باشد، همین است که بخش ورزش بیشتر اجرایی است، ولی بخش جوانان عمدتا تحقیقاتی و مشورتی است و بروز خبری چندانی ندارد. مسئله جوانان ما با سازمان‌های بیشتر حل نمی‌شود. البته باید تاکید کنیم که وزارت ورزش و جوانان تحقیقات مؤثرتری انجام دهد و به سیاست‌گذاری در عرصه جوانان کمک بیشتری کند. اما یادمان باشد که جوانان هم بر بستر همین جامعه زندگی می‌کنند و سرنوشت آن‌ها به سرنوشت بقیه گروه‌ها گره خورده است. بهبود کلی وضع جامعه، وضع جوانان را هم بهبود می‌دهد.
یکی از عواملی که در این سال‌ها باعث رکود فرهنگ و هنر و دلسردی و گریز بسیاری از اهل فرهنگ و هنرمندان شده است، بحث ممیزی و سانسور شدید است. شما چه راه و برنامه‌ای برای بازگرداندن فضای خلاقیت و نشاط به عرصه هنر و فرهنگ دارید؟
اولین برنامه اعتماد کردن به اهالی فرهنگ و هنر و باز گذاردن دست آن‌هاست. همین که سیاست ممیزی ما حداقلی باشد، خط قرمزها را دائم سخت‌گیرانه نکنیم، و نشان دهیم سانسور هدف نیست، فضا بهتر می‌شود. مگر در دوران اصلاحات چه کردند؟ به ممیزهای وزارت ارشاد گفته شد که سخت‌گیرانه برخورد نکنند. آدم‌ها در لیست سیاه نبودند. بیان افکار و حق اعتراض کردن، جزء حقوق اساسی افراد شمرده می‌شد. من باور دارم که اهل فرهنگ و هنر دلسوز کشورشان هستند، قصد تخریب ندارند و اگر آزاد باشند و دولت به عوض دخالت در کار آن‌ها، امنیتشان را تامین کند، خودشان مصالح جامعه را هم لحاظ می‌کنند. بالاخص این‌که ما تجربه سال‌های اصلاحات را داریم و جامعه برای استفاده از آزادی بسیار پخته‌تر و باتجربه‌تر شده است.
آقای روحانی شما چقدر ماهواره نگاه می‌کنید؟ کدام کانال‌ها را؟ نیامده‌اند دیش و رسیور شما را جمع کنند؟ لطفا بگویید چرا جوان‌ها با تلویزیون جمهوری اسلامی قهرند؟ چه باید کرد؟
مقامات سیاسی و بالاخص آن‌ها که در حوزه تصمیم‌گیری‌های استراتژیک هستند، به ماهواره‌ها دسترسی دارند. حتی آن‌ها که کمتر فرصت می‌کنند شبکه‌های ماهواره‌ای را تماشا کنند، در گزارش‌های نهادهای مسئول از محتوای برنامه‌های این شبکه‌ها مطلع می‌شوند. من به این شبکه‌ها دسترسی دارم و به دلیل سمت من در مرکز تحقیقات استراتژیک، ضروری است به آن‌ها دسترسی داشته باشم. کسی هم تاکنون نیامده است دیش و رسیور ما را جمع کند، و طبق قانون مجوزهایی برای افراد از سوی مقامات مسئول صادر می‌شود. اما من به‌طور کلی مخالفت با شیوه‌های خشن برخورد با استفاده‌کنندگان از ماهواره را اعلام کرده‌ام و معتقدم در عصر انقلاب دیجیتال، نمی‌توان در قرنطینه زندگی و حکومت کرد.
بخش زیادی از جوانان ما با صدا و سیما قهر کرده‌اند، چون صداقت، اخلاق و عدالت را آن‌چنان که شایسته است در آن ندیده‌اند. هر رسانه‌ای باید به نیاز مردم پاسخ دهد، و یکی از مهم‌ترین نیازهای مردم، نیاز به خبر و اطلاعات شفاف درباره مهم‌ترین موضوعات است. وقتی سهم اخبار خارجی بیشتر از اخبار داخلی است، وقتی تولد یک خرس پاندا در فلان باغ وحش چین پوشش داده می‌شود اما از اعتراض کارگران به شش ماه پرداخت نشدن حقوقشان خبری در تلویزیون ما گفته نمی‌شود، وقتی تمام اسطوره‌های فرهنگ و هنر که اندکی صدای منتقد دارند در تلویزیون ما سهمی ندارند، و وقتی چهره‌های سیاسی بزرگ مثل آقایان هاشمی و خاتمی، و گروه‌های سیاسی منتقد از تلویزیون حذف می‌شوند، بدیهی است که مردم و نه فقط جوانان با تلویزیون قهر می‌کنند. راه‌حل، تضمین آزادی بیان است. اگر روزی تلویزیون ما پوشش خبری‌اش بیشتر از پوشش خبری شبکه‌های خارجی نظیر بی‌بی‌سی شد، مردم با تلویزیون آشتی می‌کنند.
چقدر اهل تماشای فوتبال هستید؟ رنگ تیم محبوب شما چیست؟ آبی، قرمز یا رنگ دیگر؟
بازی‌های تیم ملی و بردهای مهم آن‌ها مرا خوشحال می‌کند. اتفاقا یکی دو هفته پیش مصاحبه‌ای درباره ورزش داشتم و گفتم که به ورزش نگاه استراتژیک دارم و آن را حتی برای امنیت و انسجام جامعه مهم می‌دانم. ولی باور کنید سمت مدیریت داشتن در شورای عالی امنیت ملی، یا ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بودن، وقت چندانی برای فوتبال دیدن باقی نمی‌گذارد. اما با همان نگاه استراتژیک برایم مهم است که به جام جهانی برویم و به همین دلیل از برد ایران برابر قطر بسیار خوشحال شدم. آبی و قرمز نیستم، اما در عرصه فوتبال بیش از همه از برنامه «نود» خوشم می‌آید. قدرت تاثیرگذار آزادی بیان و قدرت نقد کردن را می‌شود در آن برنامه دید. اتفاقا به سؤال شما درباره قهر کردن با صدا و سیما هم ارتباط دارد. آیا شنیده‌اید که مردم با برنامه «نود» قهر کرده باشند؟ وقتی برنامه «نود» پخش می‌شود، کسی برنامه ماهواره‌ای نگاه می‌کند؟ الگوی برنامه «نود» می‌تواند برای کل جامعه ما درس‌آموز باشد. مسئله این است که برنامه «نود» داشتن، و ایجاد شخصیت‌هایی مثل عادل فردوسی‌پور به نفع خیلی‌ها نیست. فرض کنید یک برنامه «نود» اقتصادی داشته باشیم، آن وقت خیلی‌ها باید پست‌های خود را رها کنند و این به نفعشان نیست.
سیدمحمد خاتمی و آیت‌الله هاشمی را چطور شخصیت‌هایی می‌دانید؟
من افتخار همکاری با هر دو نفر را داشته‌ام. شخصیت‌های بزرگوار، اهل تدبیر و عقلانیت، دلسوخته منافع ملی و اخلاق‌مدار هستند. در ضمن، هرگز از مسیر اعتدال و توجه به منافع مردم خارج نشده‌اند. من اگر رئیس دولت شوم، از سرمایه هر دو بزرگوار استفاده خواهم کرد و به تشویق ایشان نیز وارد صحنه شدم.
ترانه‌های شجریان را چقدر شنیده‌اید؟ کدام را بیشتر دوست دارید؟
تعداد ایرانیانی که صدای شجریان را نشنیده باشند زیاد نیست و شاید اصلا کسی نباشد که صدای او را نشنیده باشد. حداقل همه ایرانیان صدای ربنای او را بارها بر سفره افطار شنیده‌اند. من نیز به نوای موسیقی او گوش داده‌ام. هم شکوه و گلایه او در «بیداد» را شنیده‌ام، هم به «دستان» او گوش داده‌ام، هم شعر سعدی را در «نوا» و مرکب‌خوانی او شنیده‌ام، و هم به هشدار او که «تفنگت را زمین بگذار» باور دارم. او هنرمند بزرگی است و عصاره دو قرن موسیقی ماست، با هنرمندان بزرگی کار کرده و آثار ماندگاری خلق کرده است. باید به او و خدماتش احترام گذاشت. هر چند برخی از سلایق سیاسی او خوششان نیاید.
موسیقی پاپ هم گوش می‌کنید؟ چقدر با ذائقه‌تان سازگار است؟
من موسیقی پاپ گوش نمی‌کنم، هر چند همه موسیقی پاپ را یکپارچه نمی‌بینم. کیفیت، سطح هنری و خیلی مشخصات دیگر در بین انواع موسیقی پاپ متفاوت است. اگرچه شنونده فعال موسیقی پاپ نبوده و نیستم، ولی در رادیو، تلویزیون و به مناسبت‌های مختلف موسیقی پاپ شنیده‌ام و معتقدم باید برای شنوندگان و تولیدکنندگان این موسیقی احترامی به اندازه بقیه قائل بود. اساسا قضاوت درباره موسیقی را باید به جامعه هنری و شنوندگان آن واگذار کرد. دولت‌ها فقط وظیفه دارند برای ارتقای تولید موسیقی به صورت کمی و کیفی زمینه فراهم کنند، و مطابق عرف و قانون و با تساهل و مدارای زیاد بر آن نظارت کنند.
آقای روحانی اگر به یک سفر چند روزه بروید، چه چیزهایی در چمدانتان می‌گذارید؟ کدام کتاب؟ کدام موسیقی یا چه چیز مهم دیگر؟
بیشتر اوقات با خودم کتاب می‌برم. البته معمولا در سفر برنامه زندگی آن‌چنان که می‌خواهید پیش نمی‌رود و اصلا بخشی از لذت سفر در همین پیش‌بینی‌ناپذیری آن است. خیلی مواقع هم گزارش‌های کاری مرکز تحقیقات استراتژیک، یا مجمع تشخیص مصلحت نظام را باید همراه ببرم و مطالعه کنم. این‌که چه کتابی همراهم می‌برم به این بستگی دارد که روی چه موضوعی کار می‌کنم.
رابطه‌تان با موبایل چگونه است؟ اهل اس‌ام‌اس هم هستید؟ چقدر از طنزها و شوخی‌های پیامکی خبر دارید یا برای شما از آن‌ها می‌گویند؟
تلفن همراه دارم، ولی اهل زیاد صحبت کردن نیستم. روحیه آدم‌هایی که در دستگاه‌های سیاست خارجی، دیپلماتیک، یا امنیت داخلی کار می‌کنند، این‌گونه است. در این مشاغل باید مواظب سخنان خود باشید. هر کلمه معنای خاصی دارد و می‌تواند هزینه‌ها و منافعی برای کشور داشته باشد. به تدریج عادت می‌کنید که زیاد حرف نزنید.
در جلسات همیشه کسانی هستند که از پیامک‌های بامزه سخن بگویند و این‌گونه مطالب را به دیگران هم منتقل کنند. بالاخره مدیران و سیاستمداران هم از شوخی‌ها و لذت‌های شهروندان برخوردارند. در این ایام تبلیغات انتخاباتی از پیامک‌هایی که برای همه کاندیداها ساخته می‌شود و من را هم در بر می‌گیرد بی‌بهره نمانده‌ام. جالب‌اند، واقعا ذوق مردم در این عرصه بی‌نظیر است. دوستان می‌گفتند هنوز مناظره اول به پایان نرسیده بود که سیل لطیفه‌ها درباره آن آغاز شد و برخی انصافا هنرمندانه بودند. البته خوب است یادآور شوم که از نظر من این‌ها نوعی اعتراض کردن کاملا مسالمت‌آمیز و مدنی هستند و بخشی از ظرفیت‌های ارتباطی جامعه جدید است. برخی وقت‌ها هم از آن سوءاستفاده می‌کنند، ولی در کل مثبت است.
اوقات فراغتتان چه موسیقی‌ای گوش می‌کنید و چه کتابی می‌خوانید؟ آخرین باری كه یك فیلم سینمایی را كامل تماشا كردید چه زمانی بود؟ كدام فیلم؟ فیلم محبوب شما كدام فیلم است؟ کتاب محبوب شما كدام كتاب است؟
اوقات فراغت بنده بیشتر به مطالعه و تحقیق می‌گذرد و کمتر وقت می‌کنم به موارد دیگری بپردازم. تقریبا به‌طور مشخص بیش از 10 ساعت از شبانه‌روز از وقت بنده به مطالعه و تحقیق می‌گذرد. در مورد فیلم محبوب بنده نیز نمی‌توانم نام فیلم خاصی را ببرم، اما اگر وقتی پیدا کنم، سعی می‌کنم که فیلم‌های ایرانی خودمان را تماشا کنم. آخرین را که تماشا کردم، فیلم «من مادر هستم» آقای جیرانی بود که با حضور خودشان و جمعی از عوامل فیلمشان در دفترم به تماشا نشستیم. در مورد موسیقی هم، عمدتا موسیقی سنتی ایران را گوش می‌کنم.
آقای دكتر، در پاسخ بسیاری از این پرسش‌ها، شما پاسخ‌های خیلی خوبی دادید. برای این‌که این‌ها تعبیر به وعده نشود مثل آن‌هایی که آمدند و گفتند موی جوان‌ها مسئله ما نیست ولی بعد بگیر و ببند و تفکیک جنسیتی و گشت ارشاد را راه انداختند و گفتند پول نفت را سر سفره مردم می‌آوریم و گرانی و تورم 50 درصدی را به گردن مردم گذاشتند. برای جوان‌ها چه تضمینی وجود دارد که این گفتههای خوب و خوشایند توسط شما عملی شود؟
تضمین ما چند چیز است:
1- به منافع ملت ایران پای‌بند بودم که پرونده هسته‌ای به شورای امنیت نرود و سایه جنگ و تحریم روی کشور نیفتد، و تا زمانی که مسئولیت داشتم این کار را انجام دادم. بدون هیاهو هم این کار را انجام دادیم.
2- مردم باید سیاست‌مداران را نقد کنند و با استفاده از حقوق خود در مطبوعات، انجمن‌های سیاسی و حرفه‌ای به آن‌ها فشار وارد کنند که در راستای خواسته‌های مردم حرکت کنند. ما به مردم این آزادی‌ها را خواهیم داد تا بتوانند خواسته‌های خود را بیان کنند. در دوران آقای خاتمی هم این کار را از طریق دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی انجام می‌دادیم. آن‌جا هم که موفق نشدیم آزادی‌ها را تضمین کنیم، کارشکنی کسانی بود که جوانان خودشان می‌دانند.
3- یک تضمین هم خود جوانان هستند که نباید ناامید شوند و با تمام قوا و از همه روش‌های مسالمت‌آمیز و قانونی حق خودشان را طلب کنند.
4- من برنامه‌ای برای اداره کشور دارم که به شکل خلاصه آن تدوین و منتشر شده است. همین برنامه را از ستادها بگیرند و اگر من رئیس جمهور ایشان شدم، آن را به طرق مختلف یادآوری کنند و از بدنه اجرایی کشور تحقق آن‌ها را طلب کنند.

فارسی: امام خمینی در جوانی

 امام خمینی در جوانی

فردوسی: هویت ایرانی را زنده نگه داشت.

در مورد این شخصیت‌ها یك كلمه بگویید كه احساستان را نسبت به آنها بیان كند:
امام خمینی: میراث او یعنی جمهوریت و اسلامیت را باید به یک اندازه پاس داشت.
آیت‌الله طالقانی: کاش همگان به اندازه او اهل تساهل و مدارا بودند.
مهندس بازرگان: مسلمان متخصص که همواره در مسیر اعتدال بود.
شهید چمران: کسی که معتقد بود تقوی مهم‌تر از تخصص است، اما آن کس که تخصص نداشته باشد و کاری را بپذیرد، بی‌تقواست.
شهید مطهری: کاش امروز بود تا از آزادی اندیشه منتقد و مخالف دفاع می‌کرد.
شهید همت: سرمایه‌ای برای ملت ایران که متعلق به هیچ جناحی نیست.
دكتر شریعتی: او از امام حسین(ع) آموخته بود که آزادگی مقدمه دین‌داری است.
دكتر بهشتی: روحانی دوراندیشی که دین، سیاست و جهان مدرن را خوب می‌شناخت.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید

 

عکسهای مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری حجت الاسلام حسن روحانی

مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری حجت الاسلام حسن روحانی
عکاس: خبرگزاری تسنیم
تاریخ: ۹۲/۵/۱۲ – ۱۸:۱۰

افزايش 300درصدي دارو در دولت هاي نهم و دهم مشكل اصلي «تحريم» نيست، ضعف مديريت است

افزايش 300درصدي دارو در دولت هاي نهم و دهم
مشكل اصلي «تحريم» نيست، ضعف مديريت است

نويسنده: محمدحسين نجاتي

تحريم هاي بين المللي، سوءمديريت، عدم اختصاص ارز و مصرف نادرست دارو، متهمان امروز بحران دارويي کشور از سوي مسوولان وزارت بهداشت هستند. هرکدام از اين موارد نشان دهنده بخشي از واقعيت امروز بحران دارويي کشور است، اما تمام حقيقت نيست. بررسي هاي ميداني «شرق» نشان مي دهد ميزان واردات دارو از سال 1376 تا به امروز 900 درصد افزايش داشته است و اين در حالي است که توليد دارو رشد 500 درصدي را به خود ديده است. به طوري که ايران در سال 1376 رقمي معادل هزارو320ميلياردريال دارو وارد کرده که اين رقم در سال 1390 به 33هزارميلياردريال رسيده است. رشد نجومي واردات دارو به خصوص در دولت هاي نهم و دهم به شکلي در بحران دارويي کشور به عنوان اصلي ترين متهم تاکنون کمتر ديده شده است که به نظر مي رسد، اگر دولت هاي نهم و دهم بيش از آنکه به واردات دارو در کشور بها دهند، از توليد دارو در کشور حمايت مي کردند، کشور ايران امروز به رغم وجود تحريم هاي بين المللي تا به اين اندازه با بحران هاي دارويي دست وپنجه نرم نمي کرد. علاوه بر اين مساله، سهم بسيار اندک داروسازان از ساخت دارو در کشور، مالکيت 70 درصدي شرکت هاي شبه دولتي در بازار دارويي ايران، به هم خوردن نسبت توليد داخلي دارو به واردات در سال 84 و همزمان با آغاز فعاليت دولت نهم و حضور دوبرابري واردکنندگان دارو نسبت به توليد کنندگان دارو و مواد اوليه، مصداق هاي روشني براي وابستگي شديد صنعت دارو سازي کشور به واردات به عنوان اصلي ترين عامل بحران دارويي کشور است. بررسي «شرق» نشان مي دهد در حال حاضر ارزش ريالي بازار دارويي ايران (بدون يارانه، مکمل داروهاي گياهي) در سال 1390 بيش از سه هزارميلياردتومان است که با تخمين ارزش مکمل ها و حدود 400ميليون تومان يارانه هاي وزارت بهداشت ارزش کل بازار دارويي کشور بالغ بر چهارهزارميلياردتومان است؛ رقمي که بيش از 70 درصد آن مربوط به داروها و مواد اوليه اي است که به کشور وارد مي شود و توليدکنندگان ايراني نقشي در توليد آن ندارند. همين مساله و همزماني آن با افزايش ميزان نرخ ارز در کشور و تحريم هاي بانکي بين المللي باعث شد واردات دارو به کشور با توجه به وابستگي صنايع دارويي به واردات با مشکل مواجه شود و به علت اصلي بحران دارويي امروز تبديل شود.

افزايش 300 درصدي واردات دارو در دولت هاي نهم و دهم
بر اساس اطلاعات مندرج در نمودار، نسبت منطقي واردات به توليد دارو در کشور در سال هاي قبل از 84 با آغاز کار دولت نهم به هم خورد. به طوري که رقم کل واردات دارو در سال 1383 از هفت هزار ميليارد ريال به 12 هزار ميليارد ريال در سال 1384 رسيد. هم همچنين رقم کل واردات دارو از 12 هزار ميليارد ريال در سال 84 به 33 هزار ميليارد ريال در سال 90 رسيد، مساله اي که نشان مي دهد، عملکرد وزارت بهداشت در دولت هاي نهم و دهم باعث افزايش 300درصدي ميزان واردات دارو به کشور و بالارفتن ميزان وابستگي به واردات شد.

 تنها 6 درصد ازکل داروسازان، در صنايع داروسازي شاغل هستند
وابستگي شديد کشور به واردات را تنها نمي توان در يک عامل تحليل کرد. کمبود نيروي انساني کافي در صنايع دارو سازي نيز بر اساس آخرين گزارش مرکز پژوهش هاي مجلس به عنوان يکي از علت هاي وابستگي به واردات دارو و کاهش شديد توليد دارو در کشور شده است. در حال حاضر حدود 13هزار داروساز به عنوان اصلي ترين گروه نيروي انساني نظام دارويي در امور مربوط به دارو و خدمات دارويي در کشور فعاليت دارند. اما نکته حايز اهميت آن است که نگاهي به وضعيت شغلي اين 13هزار داروساز در کشور نشان مي دهدکه بيش از 85 درصد آنان در داروخانه هاي خصوصي و دولتي مشغول هستند و کمتر از شش درصد از اين داروسازان در صنايع داروسازي کشور شاغل هستند. ساير داروسازان در مراکز دولتي و مراکز تحقيقاتي و آموزشي اشتغال دارند.

وابستگي شديد توليد کنندگان دارو به مواد اوليه وارداتي
طبق آمارنامه دارويي کشور اگرچه از نظر کمي بخشي از حجم اصلي داروهاي مورد نياز کشور توسط شرکت هاي داروسازي داخلي توليد مي شود اما سهم شرکت هاي داروسازي داخلي از ارزش ريالي بازار دارويي کشور حدود 55 درصد است و اين سهم در سال هاي اخير روند نزولي نيز داشته است. اين به آن معني است که شرکت هاي داروسازي داخلي فقط حدود 55 درصد بازار دارويي کشو را در اختيار دارند و تامين حدود 45 درصد داروهاي مورد نياز کشور از طريق واردات مستقيم آنها صورت مي گيرد. اين در حالي است که حتي واردات مواد اوليه و واسطه براي توليد داروها در داخل کشور و حفظ سهم 55 درصدي شرکت هاي داروسازي داخلي نيز تا حد زيادي به واردات مواد اوليه از خارج از کشور وابسته است.

واردکنندگان دارو، 2برابر توليدکنندگان دارو و مواد اوليه
از طرف ديگر حضور دوبرابري واردکنندگان دارو نسبت به حضور توليد کنندگان دارو و مواد اوليه يکي ديگر از مصاديق وابستگي صنايع دارو سازي کشور به واردات است. بر اساس آمار رسمي وزارت بهداشت در سال 1390 حدود 89 کارخانه کوچک و بزرگ داروسازي در کشور فعال بوده اند. قديمي ترين و بزرگ ترين واحد هاي داروسازي کشور، انستيتو پاستور (تاسيس 1299) بخش دارويي اميرآباد دانشکده داروسازي دانشگاه تهران (1317) و داروسازي دکتر عبيدي (1320) هستند. اغلب شرکت هاي داروسازي (54 شرکت) قبل از انقلاب نماينده شرکت هاي چندمليتي داروسازي بوده و داروهاي خود را تحت ليسانس آنها توليد مي کردند. اما از سوي ديگر 123 شرکت در زمينه واردات رسمي دارو در کشور فعاليت مي کنند که 30 شرکت تحت عنوان فوريت هاي دارويي فعال هستند و عموما به واردات داروهاي بيماري هاي خاص و حساس در کشور مي پردازند. اما از همه مهم تر و قابل تامل تر تعداد شرکت ها و کارخانه هاي توليد کننده مواد اوليه دارويي در کشور است. در حال حاضر بالغ بر 33 کارخانه توليد کننده مواد اوليه دارويي در کشور فعاليت دارند که حدود 126 ماده اوليه مورد مصرف در صنايع بالاسري دارويي کشور را توليد مي کنند.

عدم دسترسي داروسازان به منابع مالي کافي
کمبود نيروي انساني ماهر و منابع مالي لازم از مهم ترين نقاط ضعف نظام دارويي کشور و به خصوص صنعت داروسازي است. در حال حاضر کمتر از شش درصد از داروسازان کشور در صنعت داروسازي فعاليت مي کنند. علاوه بر اين، بخش قابل توجهي از افراد شاغل در اين صنعت از آموزش يا تخصص کافي و مرتبط با صنعت دارو سازي برخوردار نيستند. عدم دسترسي صنعت داروسازي کشور به خصوص در سال هاي اخير به منابع مالي لازم ريالي و در نتيجه عدم بازسازي لازم در خطوط توليد و همچنين فراهم نشدن زيرساخت هاي لازم براي توليد داروهاي جديد و با تکنولوژي بالاباعث عقب ماندگي اين صنعت از پيشرفت هاي صنعت داروسازي در جهان شده است. نتيجه اين امر آن است که صنعت داروسازي کشور به دليل عدم امکانات کافي قادر به توليد داروهاي جديد و با تکنولوژي بالانيست و صرفا مجبور به توليد داروهاي قديمي و با ارزش افزوده پايين شده که نتيجه آن کاهش قابل توجه سهم صنعت داروسازي داخلي از بازار دارويي کشور است.

بدهي انباشته شده مراکز دولتي به شرکت هاي داروسازي
از طرف ديگر ميزان بدهي بسيار بالاو انباشته شده مراکز درماني دولتي به شرکت هاي داروسازي باعث محدود شدن بسيار شديد منابع مالي در دسترس اين صنعت شده است. اين بدهي هاي انباشته شده باعث شده است که دوره بازپرداخت داروهاي فروخته شده از سوي صنايع به مراکز پخش دارويي به بيش از 9 ماه افزايش پيدا کند.

مالکيت 70 درصدي شبه دولتي ها در صنايع دارويي
اگرچه از حدود يک دهه قبل دولت سعي کرده است با واگذاري شرکت هاي داروسازي دولتي پاي خود را از صنعت داروسازي کشور بيرون بکشد، اما عملاواگذاري عمده اين صنايع به سازمان هاي وابسته به دولت و شبه دولتي ها، در عمل اين خصوصي سازي محقق نشده است. در حال حاضر مالکيت بيش از 70 درصد صنايع داروسازي در اختيار سازمان ها و نهاد هاي حقوقي وابسته به دولت و ساير ارگان هاست.

 روزنامه شرق ، شماره 1784 به تاريخ 26/4/92، صفحه 6 (جامعه)

برداشت گندم در گندمزارهای کرج

 

عکس
برداشت گندم از گندم زارهای کرج
گزارش تصویری

برداشت گندم از گندم زارهای کرج
1392-04-22, 09:47

سرویس: عکس

خانه    پرینت    دوستان
عکاس: حسن سمیعی
شامل 16 عکس
1 2
3 4
5 6
7 8
9 10
11 12
13 14
15 16

وضعیت گسلهای تهران

سرویس: اجتماعی ، تاریخ: ۲۰/تیر/۱۳۹۲ – ۱۳:۰۲ ، شناسه خبر: ۹۵۷۱۵
گسل زلزله

گزارش خبری تسنیم از وضعیت گسل های تهران/

تهران وزلزله بزرگ به روایت آماروتحقیقات

خبرگزاری تسنیم: اولین زلزله ثبت‌شده در تاریخ برای شهر تهران مربوط به ۴۰۰ سال پیش از میلاد است که این زلزله با بزرگی ۶/۷ ریشتر ری و ایوانکی را لرزانده است.

به گزارش خبرنگاراجتماعی خبرگزاری تسنیم ،زلزله خفیف 2/2ریشتری روز سه شنبه گذشته باعث شد باردیگر موضوع زلزله احتمالی درکلانشهر تهران باردیگر موضوع بحث همگانی شود.این زلزله و5زلزله مهم درروزهای آغازین سال 1392درچنداستان کشورباردیگر موضوع زلزله بزرگ را برای پایتخت نشینان زنده کرد.

بنابه این گزارش ، نتیجه‌ای که تعدادی از صاحب‌نظران درباره علت وقوع زمین‌لرزه‌های اخیردرکشور به دست آورده‌اند، نشان می‌دهد: پوسته ایران‌زمین هم‌اکنون در دوره اوج تخلیه انرژی‌های لرزه‌ای درونی قرار دارد که این دوره از مرداد سال گذشته با زلزله ورزقان شروع شد.

دکتر بیت‌اللهی زلزله‌شناس و استاد دانشگاه درباره زمان خاتمه این دوره، معتقد است: به دلیل آنکه امکان اندازه‌گیری تنش ذخیره‌شده در پوسته زمین وجود ندارد، ممکن است با زلزله‌ها و پس‌لرزه‌های متعدد  اخیر در کشور، این تنش کاملا رها شده باشد و ممکن هم است زلزله‌ها در کوتاه‌مدت در نقاط دیگر ادامه‌دار باشد.

دکتر بیت‌اللهی درباره تاثیر زلزله‌های اخیر بر گسل‌های تهران نیز گفت: تهران هم شامل حالت کلی مطرح شده مربوط به تنش‌ به وجود آمده در پوسته زمین است. با توجه به اطلاعات زیادی که درباره گسل‌های تهران وجود دارد این منطقه به شدت گسل‌خورده و دارای شکستگی‌های فعال است. بنابراین احتمال وقوع زلزله در تهران به خصوص تحت تاثیر ناآرامی‌های اخیر خیلی دور از ذهن نیست.

این زلزله‌شناس توصیه کرد: مناطقی خاص از کشور به خصوص گستره تهران و اطراف آن باید در ماه‌های آتی به دقت رصد شود.

زلزله تهران با تخریب وخسارات زیاد!

پرفسوربهرام عکاشه ،پدر علم زلزله‌شناسی ایران با تاکید بر اینکه همواره فعال بودن گسل‌های منطقه تهران باید مد نظرمان باشد، تاکید کرد: کشورمان به ویژه تهران در منطقه زلزله خیزی قرار دارد و همیشه گسل‌های منطقه تهران فعال هستند اما اینکه چه زمانی فعالیت‌های خود را نشان دهند، مشخص نیست. در واقع یک زلزله بزرگ در راه است و باید ستاد بحران تهران همیشه آماده باشد.
پرفسور عکاشه با اشاره به اینکه گسل مشا- فشم توانایی زلزله هشت ریشتری، گسل شمال تهران توانایی زلزله 3 /7  ریشتری و گسل تهران نیز شدت 7 /6 ریشتری را دارند، تاکید کرد: جنوب تهران به دلیل بافت‌های فرسوده، سازه‌های ساختمان‌ها کوچه‌های تنگ در مقابل شمال تهران در زلزله مقاومت کمتری دارد به‌طوری که در بروز زلزله خانه‌های واقع در منطقه 8، 7، 9، 10، 11 و 17 از شدت تخریب بیشتری برخوردارند. در واقع از منطقه مرکزی شهر به سمت پایین در برابر زلزله احتمالی تهران حساس‌ترند.

رئیس دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد وقوع زلزله در پایتخت را حتمی دانست و با تشریح تحقیقی که ژاپنی ها درباره زلزله احتمالی تهران انجام داده اند گفت: برای کاهش فجایع زلزله خروج مردم از پایتخت کافی نیست بلکه باید تمرکز را از پایتخت برداریم.

این زلزله شناس با بیان اینکه گسله های تهران فعال هستند افزود: احتمال وقوع زلزله در تهران حتمی است و آنچه که نگرانی ها را بیش از پیش می کند، بزرگ شدن شهر، گسترش حاشیه نشینی، ساخت و ساز بر روی گسله ها و افزایش بیش ازحد جمعیت در آن است.

رئیس دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد، انتقال جمعیت پایتخت به سایر شهرها را راه حل مناسب برای کاهش فجایع زلزله ندانست و گفت: نمی شود مردم را مجبور کرد که در پایتخت زندگی نکنند. این حق مردم است که در هر جا که مایل باشند سکنی گزینند ولی از سوی دیگر در پایتخت با معضل حاشیه نشینی روبرو هستیم که لازم است تا با اتخاذ تدابیری این مشکل برطرف شود.

وی مدیریت غلط شهرداران را از دیگر دلایل بزرگ شدن پایتخت عنوان کرد و اضافه کرد: در آن زمان که تهران محدود به میدان آزادی بود در خصوص خطرات زلزله در پایتخت هشدار دادیم و من امروز خوشحالم که شخص شهردار از فرسودگی 40 درصدی خانه های پایتخت خبر می دهد و آن را مورد تاکید قرار می دهد.

این محقق در خصوص توجه مسئولان به پژوهشهای انجام شده در این زمینه گفت: گروهی از محققان ژاپنی پروژه ای در زمینه گسل های تهران و احتمال وقوع زلزله در آن اجرا کرده اند. این پروژه پنج سال به طول انجامید و در نهایت گزارشی را ارائه کردند. این گزارش حاکی از آن است که در صورت بروز زلزله در پایتخت فجایع و بحران های زیادی گریبانگیر کشور خواهد شد.

عکاشه با تاکید بر اینکه تاکنون اثری از چاره جویی در زمینه کاهش خسارتهای ناشی از زلزله احتمالی دیده نشده است گفت: کاهش فجایع بعد از زلزله تنها با خارج کردن مردم از پایتخت برطرف نمی شود. به نظر می رسد که کاهش تمرکز از پایتخت می تواند به عنوان راه خل مناسب مورد توجه گیرد.

رئیس دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد در این زمینه توضیح داد: در این زمینه بهتر است که ایران پایتخت های متعدد داشته باشد. یک منطقه پایتخت سیاسی باشد، منطقه دیگر پایتخت صنعتی و شهر دیگری به عنوان پایتخت تجاری معرفی شود.

وی با اشاره به این مطلب که ایران بر روی کمربند زلزله قرار دارد یادآور شد: احتمال زلزله در تمام نقاط کشور یکسان نیست به طوری که در ایران مرکزی احتمال وقوع زلزله کم است از این رو می توان برای کاهش تمرکز در پایتخت برنامه ریزی کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ،برخی زمین لرزه های بزرگ و مخرب تاریخ تهران و نواحی آن بر اساس منابع اینترنتی به شرح زیراست:

در سال 122 خورشیدی شرق شهر ری با بزرگی 7/2 ریشتر

در 234 خورشیدی شهر ری با بزرگی 7/1 ریشتر

337 خورشیدی ری- طالقان- شمیران 7/7 ریشتر

556 خورشیدی ری- کرج- قزوین 7/2 ریشتر

1044 خورشیدی زلزله دماوند با 6/5 ریشتر

1209 خورشیدی دماوند- شمیران با بزرگی 7/1 ریشتر

1341 خورشیدی بوئین زهرا با 7/2 ریشتر

1352 خورشیدی ورامین و ایوانکی با بزرگی 5 ریشتر

1369 رودبار و منجیل با 7/4 ریشتر لرزید.

1376 ورامین، 4/7 ریشتر

گزارش از :بخش اجتماعی خبرگزاری تسنیم

تکرار/به بهانه زلزله خفیف دوروزپیش درتهران

حساس‌ترین وخطرخیزترین نقاط تهران هنگام زلزله کجاست؟

خبرگزاری تسنیم: بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی مرکز اطلاعات جغرافیایی شهر تهران و براساس نقشه مکان یابی بلند مرتبه‌سازی، محله قدیم تهران موسوم به ارگ قدیم، امن ترین ناحیه از نظر وجود گسل‌های زلزله می‌باشد.

به گزارش خبرنگاراجتماعی خبرگزاری تسنیم ،با وجود سه گسل اصلی شمال، شرق و گسل ری در جنوب کمتر قسمتی را می‌توان یافت که در فاصله‌ای مناسب از سه گسل فوق واقع شده باشد. گسل شمال تهران از لشکرک و سوهانک شروع شده تا فرحزاد و حصارک و از آنجا به سوی غرب امتداد می‌یابد. این گسل در مسیر خود، نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه را در بر می‌گیرد.
گسل ری درجنوب تهران نیز که در صورت فعالیت پرتلفات‌ترین گسل کشور و شاید جهان می‌باشد از جاده خاوران شروع و با گذر از دولت آباد و حرکت روی جاده کمربندی تهران در حد نصاب کوره‌های آجرپزی چهار دانگه پایان می‌یابد. گسل شرق نیز که توانایی قوی ترین زلزله را دارا است از شرق به تهران وارد شده و با گذر از اراضی سرخه حصار و حرکت روی بزرگراه شهید بابایی تا مجیدیه و سید خندان امتداد می‌یابد. جالب اینجاست که اکثر حریم‌های انتقال نیروی شهر تهران نیز روی همین گسل‌های زلزله واقع شده است.
در این میان تک گسل ملاصدرا نیز که از خیابان شریعتی تا شهرک غرب انتقال یافته، محلات ونک، میرداماد، سعادت آباد و شهرک غرب را نا ایمن ساخته است. احداث برج میلاد نیز دقیقا در مجاورت این گسل صورت گرفته است.
از محلات به نسبت امن تر شهر تهران می‌توان به راه آهن، محور نواب، محور خیابان انقلاب و آزادی، هفت چنار به علاوه ارگ قدیم تهران اشاره کرد. ارگ قدیم تهران حد فاصل خیابان شوش، هفده شهریور، انقلاب و کارگر جنوبی را شامل می‌شود که بازار تهران، خیابان مولوی، میدان بهارستان، میدان امام خمینی، محله امیریه و خیابان جمهوری اسلامی را شامل می‌شود.

 

 

به نظر می‌رسد که مکان یابی حاصل از تجربه چند صد ساله مردم ساکن تهران که منجر به تشکیل محدوده ارگ قدیم شهر شده، بسیار قابل اعتمادتر از مکان‌یابی سال‌های کنونی در گسترش و احداث شهرک‌های حاشیه‌ای شهر تهران می‌باشد.
حساسترین نقاط واماکن  شهر تهران که در مرکز گسل های معروف تهران قرار دارند:
1-ساختمان مدرن اسناد ملی ایران دقیقا روی گسل بزرگ سید خندان و در فاصله 100 متری محل تقاطع این گسل با گسل داوودیه.
2-ساختمان عظیم بانک مرکزی ،بین فاصله 200متری از گسل داوودیه و 400 متری گسل سید خندان.
3-ساختمان بلند مرتبه روزنامه اطلاعات در کنار گسل در زیر بزرگراه جهان کودک واقع است و همچنین در پشت آن ساختمان گسل سید خندان قرار دارد.
4-مجموعه ساختمان‌های کتابخانه ملی ایران -که یکی از سازه‌هایی است که مورد بازدید دانشجویان مهندسی عمران قرار می‌گیرد- بر روی طاقدیس‌های داوودیه قرار دارد.
5-ساختمان بلند مرتبه بنیاد مستضعفان در کنار گسل تلویزیون واقع شده است.
6-ساختمان عظیم وزارت راه بین دوگسل تلویزیون باختری و عباس آباد واقع شده است.
7-ساختمان‌های بلند مرتبه مسکونی و مدرن آتی ساز در کنار هتل اوین، در محل تقاطع گسل محمودیه و گسل عمود بر آن قرار دارند.
8-تنها پل معلق تهران یعنی پل پارک وی که در تقاطع خیابان ولیعصر و بزرگراه چمران واقع است دقیقا روی گسل محمودیه قرار دارد.
9-پل بزرگراه صدر روی خیابان دکتر شریعتی گسل قیطریه را قطع کرده است.

نقاطی که در ذیل خواهد آمد در حال حاضر محله‌هایی هستند که در مجاورت یا روی گسل قرار گرفته اند:
1-ازشرق و شمال شرقی منطقه زربند، سوهانک، ازگل،استخر، حکیمیه، هنگام، نارمک و بزرگراه بابایی روی گسل‌هایی به نام‌های تلو پایین، کوثر و گسل نارمک که از ده نارمک آغاز و انتهای آن در خیابان استادحسن بنا می‌باشد.
2-در منطقه شمال تهران نیز دارآباد، اقدسیه، پاسداران، کاشانک، قیطریه، کلاهدوز، بزرگراه صدر، دزاشیب، میدان تجریش، سعدآباد، زعفرانیه، ولنجک، نمایشگاه بین‌المللی، مقدس اردبیلی، دره پونک، بزرگراه نیایش تا سولقان روی گسل‌های شمال تهران، نیاوران و محمودیه قرار دارند.
3-مناطق میدان ونک، حقانی، ملاصدرا، چمران، ایران زمین در شهرک غرب نیز بر روی گسل داوودیه قرار دارند.
4-از جنوب نیز مناطق ابن بابویه، میدان بروجردی، بزرگراه آزادگان، میدان معراج، صالح آباد، جنوب بزرگراه آیت‌الله سعیدی، مناطق جنوبی یافت‌آباد، باغ چهاربری بر روی گسل شهر ری قرار دارند که شاید فعال ترین گسل‌های جهان می‌باشد. متاسفانه این گسل در صورت بروز زلزله به منطقه ای باتلاقی تبدیل شده و نشست خواهد داشت.

وزارت صنعت مقصر اصلی گرانی خودرو است.پژویان

 

سرویس: اقتصادی ، تاریخ: ۱۶/تیر/۱۳۹۲ – ۱۳:۴۱ ، شناسه خبر: ۹۳۱۰۶
پژویان غضنفری

در گفت‌وگوی اختصاصی با تسنیم اعلام شد

پاسخ صریح پژویان به انتقادهای غضنفری/ وزارت صنعت مقصر اصلی گرانی خودرو است

خبرگزاری تسنیم: رئیس شورای رقابت در پاسخ صریح به انتقادهای اخیر غضنفری با اشاره به اینکه وزارت صنعت در این سال‌ها به وظیفه خود عمل نکرده نباید کوتاهی خود را به گردن شورای رقابت بیندازد، گفت: آقایان بگویند چرا افزایش دلار صنعت خودرو را منحرف کرد.

جمشید پژویان در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، در واکنش به اظهارات اخیر غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت مبنی بر این که ورود شورای رقابت در قیمت‌گذاری‌ها نادرست بوده و باید تصمیم مناسب تری برای وضعیت صنعت خودروی کشور اتخاذ می‌گردید، اظهار داشت: سخنان وزیر نشان از آن دارد که این مقام مسئول هنوز نگاه تخصصی به حوزه اقتصاد نداشته و به‌خوبی صنعت خودرو را نمی‌شناسد.

وی با اشاره به اینکه شورای رقابت به‌صورت تخصصی و براساس قانون دستورالعمل جدید قیمت‌گذاری‌ خودرو را تعیین نموده است، افزود: وزارت‌ صنعت و معدن پیش از ورود شورای رقابت در قیمت‌گذاری‌ها متولی اصلی سازماندهی صنعت خودرو بود و به‌اعتقاد بنده علت اصلی افزایش قیمت خودرو را باید متوجه این وزارت‌خانه دانست.

پژویان با بیان اینکه از سال 90-89 قیمت ورق فولاد و آلومینیوم و حتی مواد پلیمری با افزایش قابل توجهی روبه‌رو بوده است، تصریح کرد: سازمان حمایت که از سوی وزارت صنعت،‌ معدن و تجارت متولی قیمت‌گذاری مواد لازم در تولید خودرو است نظارت لازم را در تعیین قیمت‌ها انجام نداده‌ است.

وی با تأکید بر این که قیمت‌ها حتی در سال 91 به نسبت سال 90 رشد 150 درصدی را در انواع مواد اولیه لازم برای تولید خودرو تجربه کرده است، افزود: ورق آلومینیوم 134 درصد، فولاد 95 درصد، چدن 105 درصد، مس 116 درصد در سال 91 به نسبت سال 90 افزایش قیمت داشته که باید وزارت‌خانه به‌عنوان متولی اصلی قیمت‌گذاری آن این امر را مدنظر قرار می‌داد و سپس اقدام به اظهارنظرهایی درباره قیمت خودرو می‌نمود.

*غضنفری وظیفه اصلی وزارت صنعت معدن و تجارت را نادیده گرفت

این مقام مسئول در شورای رقابت به تأمین مواد لازم برای قطعه‌سازان نیز اشاره کرد و افزود: قطعه‌سازان نیز برای تأمین مواد اولیه خود با افزایش قیمت زیادی روبه‌رو بوده‌اند که وزارت‌خانه برای تأمین مواد مورد نیاز آنها نیز اقدام اساسی را انجام نداد.

به‌گفته پژویان قیمت انواع قطعات خودرو در سال 91 نسبت به سال 90 حدود 151 درصد رشد داشته است که این امر در ورق‌های لاستیکی به 90 درصد نیز رسیده است.

رئیس شورای رقابت در ادامه ضمن تأکید بر این که آمار و ارقام در افزایش مواد اولیه برای صنعت خودرو بیش از مطالب مذکور بوده و نمی‌توان جزء به جزء آن‌ها را عنوان کرد، گفت: به‌اعتقاد بنده بخش اصلی افزایش قیمت‌ها را باید متوجه وزارت صنعت دانست زیرا شورای رقابت فقط در مقطعی به موضوع قیمت‌گذاری خودرو ورود پیدا کرده و در سال‌های گذشته این وزارتخانه بدون توجه به مواد اولیه خودرو قیمت‌گذاری‌ها را انجام می‌داد.

*شعار تولید ملی اما عدم تولید یک خودروی ملی

پژویان عامل دیگر افزایش قیمت‌ خودرو را نبود اتکا به تولید داخل دانست و تصریح کرد:  وزارت صنعت سال‌های متوالی است که افتخاراتی را در خصوص تولید ملی و عدم وابستگی صنعت خودرو به خارج عنوان می‌کند درحالی که باید این پرسش را مطرح کرد که چرا افزایش یک‌باره دلار این صنعت را  از مسیر اصلی خود منحرف و با مشکلات زیادی همراه کرده است.

وی با انتقاد از این که در حال حاضر اصلاً خودرویی تحت عنوان خودروی ملی در کشور وجود ندارد، گفت: هم‌اکنون حجم زیادی از خودروها به‌صورت سی‌کی‌دی و به‌صورت مونتاژی در داخل کشور در اختیار مصرف  کنندگان قرار می‌گیرد.

رئیس شورای رقابت با اشاره به «حتی در این مسیر قطعات نیز از کشور چین وارد شده و در این حوزه نیز به تولید داخل اتکای چندانی نداریم» خاطرنشان کرد: این امر نشان از آن دارد که وزارت صنعت در این سال‌ها به وظیفه اصلی خود عمل نکرده است و نباید کوتاهی خود را به گردن شورای رقابت بیندازد.

وی به کاهش درصد تولید خودرو در داخل کشور طی سال‌های اخیر اشاره کرد و گفت : سال‌ها از تولید ملی سخن می‌گوییم اما وزارت‌خانه فقط سازمان حمایت را به قیمت‌گذاری‌ها وارد نموده و خود نظارت لازم را در صنعت خودرو انجام نمی‌دهد.

رئیس شورای رقابت افزود: در این شرایط شورای رقابت به قیمت‌گذاری‌ها ورود پیدا کرد و براساس قانون وظیفه تخصصی خود را انجام داد حال آقایان به‌جای قدردانی زبان انتقاد گشوده‌اند.

*هزینه‌ها را کاهش و سرمایه‌گذاری‌ها را متوجه بخش تولید کردیم

پژویان ضمن بیان این مطلب که این شورا با تعیین دستورالعمل قیمت گذاری خودرو هزینه‌ها را تا حد معقولی کاهش داده است، افزود: یکی از انتقادات اصلی ما در صنعت خودرو هزینه‌های سرمایه‌گذاری بود چرا که برخی از خودروسازها به‌جای آن که هزینه‌های خود را وارد خط تولید کنند در بانک‌ها و بخشهایی که به هیچ عنوان مرتبط با این بخش نبود سرمایه‌گذاری می‌کردند.

رئیس شورای رقابت ضمن اشاره به این که وزیر نباید از بانک مرکزی به‌خاطر عدم اختصاص وام به خودروسازان گله‌مند باشد، تصریح کرد: براساس علم اقتصاد یک تولید کننده در ازای تولید و فروش محصولات خود درآمدهای لازم را کسب می‌کند و در عین حال با کسب سود مناسب و انتقال آنها به هزینه تولید هرساله حجم تولید محصولات خود را افزایش می‌دهد این درحالی است کهخودروسازان می‌خواهند از طریق وام و اعتبارات بانکی هزینه‌های تولید خود را تأمین کنند.

وی با بیان این مطلب که وام و اعتبارات فقط برای سرمایه‌گذاری‌های جدید باید مورد استفاده قرار گیرد، گفت: خودروسازان می‌خواهند از طریق وام و اعتبارات هزینه‌های خود را تأمین و حتی در صورت کمبود منابع هزینه‌های خود را از جیب مصرف‌کننده دریافت کنند.

به‌گفته این مقام مسئول در شورای رقابت، حتی در این مسیر سازمان حمایت نیز رعایت حقوق مصرف‌کنندگان را در اولویت کاری خود قرار نداده و فقط با رعایت منافع افراد اقدام به قیمت‌گذاری می‌کرد که باید بگویم این  امر نیز تا حد قابل توجهی بر مشکلات حال حاضر صنعت خودرو افزود.

رئیس شورای رقابت با اشاره به «ما توانستیم با تعیین دستورالعمل جدید قیمت‌گذاری خودرو کنترل لازم را در صنعت خودرو به وجود آوریم» افزود: هم‌راستای تعیین دستورالعمل مذکور شورای رقابت باید به تمام بخش‌های انحصاری ورود کند و اقدام به قیمت‌گذاری کنیم.

*تعیین قیمت‌گذاری کالاهای انحصاری / قیمت تحمیلی به خودرو نداریم

وی با اشاره به این که سازمان حمایت و وزارت صنعت معدن و تجارت باید توضیح لازم در خصوص کوتاهی خود برای مدیریت بازار صنعت خودرو داده دلیل افزایش قیمت‌ها را عنوان کنند، گفت: اگر بازار انحصاری است شورای رقابت باید قیمت‌گذاری‌ها را انجام دهد و اگر بازار رقابتی است فعالان باید فرآیند قیمت‌گذاری را انجام دهند.

رئیس شورای رقابت در ادامه با اشاره به «ما در اسفندماه 91 به صنعت خودرو و قیمت‌گذاری‌های آن ورود یافته‌ایم» گفت: از آن تاریخ تاکنون خودروسازان اطلاعات مناسبی را برای تعیین قیمت‌ها در اختیار این شورا قرار دادند. اما جای تعجب دارد که در همان مقطع که دستورالعمل قیمت‌گذاری خودرو منتشر شد تمام مسئولان به‌ویژه وزیر صنعت و معدن قدردانی لازم را دراین‌باره انجام و حتی اقرار کردند که ای‌کاش این قیمت‌گذاری در 5 سال گذشته توسط این شورا انجام می‌شد.

وی ضمن تأکید بر این که شورای رقابت تمام بازار را رصد و به هیچ عنوان قیمت‌های خود را به شرکت‌های خودروساز تحمیل نمی‌کند افزود: خود خودروسازان با ارسال نامه‌هایی به این شورا بر منطقی بودن دستورالعمل تأکید و حتی از عدم متضرر شدن آن با اجرای آن سخن گفته‌اند.

رئیس شورای رقابت با اعلام این مطلب که شورای رقابت کاملاً با روند قیمت‌گذاری‌ها از سوی سازمان حمایت مخالف است، تصریح کرد: خواستاریم نه‌تنها در حوزه خودرو بلکه در تمام کالاهای انحصاری ورود کرده و با تعیین قیمت‌گذاری‌های منطقی حقوق مصرف‌کنندگان را در جامعه به‌نحو احسن رعایت کنیم.

وی ضمن گلایه از این که وزارت صنعت، معدن و تجارت به هیچ عنوان نباید به‌صورت مستقیم در قیمت‌گذاری‌ها ورود یابد، گفت: باید قیمت‌گذاری به مراجع متخصص و آشنا به بازار محول شود تا مشکلات فعلی صنعت خودرو که هنوز راه‌حلی برای آن پیدا نشده است، به وجود نیاید.